دهم ~ سه درصد از سال گذشت

ساخت وبلاگ

خیلی سال بود که توی عید سفر نرفته بودیم.یادمون رفته بود که باید بیشتر عمر سفرمون رو یا توی ترافیک باشیم، یا توی خونه و پول سه تا وعده غذا رو برای یکی بدیم، یادمون رفته بود باد لب دریا توی هوای بارونی چقدر سرد و شدیده و دلش میخواد در ماشین رو از پاشنه در بیاره، یادمون رفته بود توی ماه رمضون نمیشه وسط جنگل جوج بزنی، باید پشت شیشه های روزنامه پیچ بشینی و بدون هیچ منظره ای از دشت و شالی و خیابون و جنگل و دریا ساندویچ بندری دو نونه رو گاز بزنی، یه چیزایی رو یادمون رفته بود ولی اثری از چیزهایی که یادمون بود هم نبود، زنهایی که کمرشون رو با دستمال های چارخونه قرمز می بستند ناپدید شده بودند. درخت های خزه بسته کنار خیابون ها کوچ کرده بودند. گاوها، مرغابی ها و اسبی توی جاده نبود، گوش ماهی ها ساحل رو فرش نکرده بودند و تا چشم کار می کرد لای علف ها مشمع درومده بود و دریا مثل دیوار خونه ننه جون تا کمر قهوه ای بود و اون دور دورها به سبزی میزد. دیگه از نوبت ایستادن تو صف شیرآب وسط پارک سیسنگان خبری نبود و ظرف ها مثل خونه پای سینک شسته میشد. حموم ها خشک کن و جکوزی داشت و به پایین شلوار هیچ بچه ای نیم کیلو ماسه نچسبیده بود. درسته که خیلی سال از آخرین سفر نوروزی مون می‌گذشت ولی هنوز خونه، همون بهشتی بود که سراغ داشتیم، یه جای امن که سرت بدون هیچ تکونی و دست اندازی به بالش می‌چسبه و به سفری که رفتی فکر میکنی. سفری نوروزی با همه تجربه های ریز و درشت که شاید هیچوقت به دردت نخورن یا کلا فراموش شون کنی

مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 1:18