از شنبه

ساخت وبلاگ

باید چند روزی خونه زندگی رو بذارم و برم. یه جای ساکت که کسی کاری به کارم نداشته باشه و بچسبم به داستان خوندن و نت برداشتن تا به بازنویسی داستان هام منتهی بشه. تو ایام نوروز که نشد یا سفر بودیم یا مهمون اومد یا مهمون بودیم. فردا شب هم که عروس پا گشا کردم و کلی مهمون دارم. اگر بتونم از جمعه برم یه گوشه بشینم و کسی کاری به کارم نداشته باشه میشینم خوب یا بد این چند تا داستان رو مرتب میکنم و میفرستم برای خانم چوبجیان تا هم به قولم عمل کرده باشم، هم به آرزوم لباس واقعیت بپوشونم و هم این حجم از استرس رو با خودم اینور اونور نبرم. دیروز بعد از سالها خودم رو به جلسه نقد داستان رسوندم، حس خوبی داشت هفت هشت نفر دور هم نشسته بودند و راجع به داستان و ماهیتش حرف می‌زدند و داستان های همدیگه رو نقد می کردند این چند روزه که چند تا داستان خوندم و به همچین جایی سر زدم باعث شد به فضای فکری داستان وارد بشم. نوشتن زندگی نامه شهدا به مدت طولانی و دور موندن از مطالعه، از فضای داستان دورم کرده بود. حالا یه قلب کوچک اندازه یک ترب نقلی وسط های سینه م داره میتپه که شروع کن و من از شنبه شروع میکنم

مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 14:56